سیاره ی آهنگ
just remember ur not alone in the aftermath 
نويسندگان

پسري كه قلبش را به عشقش اهدا كرد!!!!

دختر: می دونی فردا عمل قلب دارم ؟
پسر: آره عزیز دلم . . .
دختر: منتظرم میمونی ؟
پسر رویش را به سمت پنجره اطاق دختر بر میگرداند تا دختر اشکی که از گونه اش بر زمین میچکد را نبیند و گفت ، منتظرت میمونم عشقم . .
دختر: خیلی دوستت دارم . .
پسر: عاشقتم عزیزم . .
.
.
بعد از عمل سختی که دختر داشت و بعد از چندین ساعت بیهوشی کم کم داشت ، به هوش می آمد ، به آرامی چشم باز کرد و نام پسر را زمزمه کرد و جویای او شد ..
پرستار : آرووم باش عزیزم تو باید استراحت کنی . .
دختر: ولی اون کجاست ؟ گفت که منتظرم میمونه به همین راحتی گذاشت و رفت ؟
پرستار : در حالی که سرنگ آرامش بخش را در سرم دختر خالی میکرد رو به او گفت ؛ میدونی کی قلبش رو به تو هدیه کرده ؟
دختر: بی درنگ که یاد پسر افتاد و اشک از دیدگانش جاری شد .. آخه چرا ؟؟؟؟؟!!
چرا به من کسی چیزی نگفته بود .. بی امان گریه میکرد . .
پرستار: شوخی کردم بابا !! رفته دستشویی الان میاد'

[ جمعه 13 آبان 1390برچسب:, ] [ 10:22 ] [ negar ]

سلام بچه ها از اونجا که میدونین ادام لامبرت توی برنامه mtvemaشرکت میکنه واحتمال داره تک اهنگ جدیدشم اجرا کنه اگه اینطوری باشه اجراشو میزارم شاید اجرای خواننده های دیگم بزارم البته به شرط اینکه برام نظربزارین  مرسی

[ جمعه 13 آبان 1390برچسب:, ] [ 10:5 ] [ negar ]

 

دیروز و امروز آدام لمبرت در توییتر گفت : یکشنبه (۱۵ آبان) یادتون باشه که برنامه MTV EMA رو نگاه کنید .

یکی از طرفداران در جواب آدام نوشت : امیدوارم قرار باشه خودت در این برنامه باشی . خواهشا این طور نباشه که ما باید جاستین بیبر یا سلنا گومز یا لیدی گاگا رو  ببینیم . . .

و آدام هم پاسخ داد : قراره من در این برنامه باشم و غیره  ;)

و در ادامه هم گفت : این همه سوال . . . . فقط برنامه رو نگاه کنید خودتون متوجه میشید ! بهم اعتماد کنید این برنامه ارزش دیدن داره !  :)   برنامه MTV EMA !

آدام لمبرت توضیحات دقیقی به سوالات طرفداراش نداد و از گفته هاش حدس زده میشه که میخواد همه رو سورپرایز کنه و عده ای میگن که یکشنبه قراره برای اولین بار ,  اولین تک آهنگ آلبوم جدیدش رو در برنامه MTV EMA اجرا کنه !

منبع
با تشکر از فرناز
 

[ پنج شنبه 12 آبان 1390برچسب:, ] [ 18:41 ] [ negar ]

سلام اومدم بازم عکس بزارم اما از ادام لمبرت نیست از 3تا از بازیگرای سریال مورد علاقه ام یعنی vampire diaries

اول النا(nina dobrev)

82728740851586250395.jpg

حالا استفان(paul wesley)

دیمن(ian somerhalder)

[ پنج شنبه 12 آبان 1390برچسب:, ] [ 16:6 ] [ negar ]

سلام من دوباره اومدم من دیروز تو یک وبلاگ یک جیز جالب دیدم که گفته بود از هرشخصی تو زندگیتون متنفرین بگین حالا من میخوام یکم تغییرش بدم اینطوری که شما از هر خواننده ای متنفرین تو قسمت نظرات بهم بگید

اول ازهمه خودم میگم این کسی که من ازش بدم میاد از نظر من یک ادم روانیه من ازمارلین مانسون متنفرم اینقدر که مطمئنم ببینمش میکشمش

[ پنج شنبه 12 آبان 1390برچسب:, ] [ 11:21 ] [ negar ]

سلام اومدم یک اهنگ بزارم از ادام لامبرت قدیمیه اما قشنگه

download

http://adam-lambert.net/gallery/albums/Appearances/2009/GMA8709/0_(9).jpg

[ پنج شنبه 12 آبان 1390برچسب:, ] [ 10:57 ] [ negar ]

فقط 1500 تومان

زن چند بار وارد داروخانه شد وباز پشیمان از در بیرون رفت . فروشنده دارو که از ابتدا قیافه زن برایش آشنا جلوه می کرد متوجه ورود و خروج چند باره زن شده بود و چشم به حرکات زن دوخته بود. زن که انگار چاره دیگری نداشت سرش را بالا آورد و با استیصال زیر لب گفت: خدایا آبرومو سپردم دست خودت.

وقتی وارد داروخانه شد داروخانه چی انگار که منتظرش باشد مشتری های دیگرش را رها کرد و به سمت زن آمد. زن با چادر رو گرفته خود که از فرط خجالت آن را کیپ تر گرفته بود به مرد اجازه نمی داد که سن و سالش را حدس بزند اما فروشنده داروخانه از صدای گرفته زن حدس زد حول و حوش 40- 50 ساله باشد.

سر پایین و چشمهای به زمین دوخته شده و صدای آرام و گرفته زن باعث شد که مرد سرش را جلو بیاورد و گوشهایش را تیز کند.

آقا ببخشید من سه چهار ساعت پیش از شما یک سری دارو گرفتم که حالا می خواهم پسشون بدم و سپس کیسه دارویی که چند قلم قرص و شربت داخل آن بود را روی پیشخوان گذاشت و منتظر جواب مرد شد.

داروخانه چی که نمی توانست کنجکاویش را پنهان کند گفت: چرا حاج خانم .الحمدلله کسالت بر طرف شده؟

زن نیم نگاهی به مرد انداخت و سعی کرد بغض فشرده شده در گلویش را قورت دهد: نه،اما لطفا داروها را از من پس بگیرید.

مرد که تا کنون به چنین موردی برخورد نکرده بود، گفت: حاج خانم شرمنده ،دارو را نمی شه پس داد . کمکی دیگه ای احتیاج دارید در خدمتم.

دارو فروش که یک چشمش به انبوه مشتریان ایستاده در صف بود و چشم دیگرش به زن، نیم نگاهی به کیسه داروها کرد و گفت:اگر این داروها را با بیمه تهیه کرده باشید قیمتی ندارد .نهایتا 1500 تومان می شود.

ماجرا که برای مرد جالب شده بود قید مشتریانش را زد و باز پرسید: مسمومیت بچه تان بر طرف شد؟ اگه درست یادم باشه صبح با یه دختر بچه کوچیک اینجا آمدید.

زن که از یک طرف از دست کنجکاوی های مرد کلافه شده بود و از طرف دیگر واقعا در مضیقه قرار داشت ترجیح داد رک و پوست کنده ماجرا را برای مرد تعریف کند تا هم خیال او را راحت کند و هم خود را از این استرس رنج آور برهاند.پس برای شروع تک سرفه ای کرد و گفت:صبح که از خواب بیدار شدم متوجه شدم زهرا تب کرده. فکر کردم از همین سرما خوردگیهای معمولیه که هر چند وقت یکبار می گیره. وقتی داشتم پاشویه اش می کردم متوجه شدم که معده اش آشوبه و حالت تهوع داره. تا وقتی به درمانگاه ببرمش چند با آب زرده معده بالا آورد و ضعف شدید داشت. دکتر وقتی معاینه اش کرد گفت احتمالا مسمومیت غذایی پیدا کرده و با مصرف این داروها تا غروب خوب میشه. با 2000 تومان داخل کیفم این داروها را تهیه کردم و یک مقدار ماست گرفتم تا با کته و ماست شکم بچه ام را سیر کنم.
اما هنوز به خانه نرسیده بودم که پسر همسایه مان که دکتراست کودک مریض را بر روی دستم دید و از سر دلسوزی وسط همان کوچه بار دیگر او را معاینه کرد و چند تا سوال از من پرسید. وقتی متوجه شد که پزشک در مانگاه بیماری او را مسمومیت تشخیص داده و وقتی داروهایش را دید به شدت عصبانی شد و به من گفت نیازی نیست که داروها را به زهرا بدهم چون باعث مریضی دخترم نه غذای فاسد که میکروب خطرناکی است که از طریق هوا وارد لایه های مغزیش شده و اگر او را زود به بیمارستان نرسانم خدای نکرده دچار فلج مغزی می شود.

مرد گفت: مننژیت

زن که انگار اسم آشنایی را شنیده باشد سریع گفت: آره همین کلمه را گفت. حالا باید این بچه یتیم را به بیمارستان برسانم و گرنه نمی دونم چه بلایی به سرش می آد. تا اینجاش هم خدا کمک کرد که پسر همسایه مان زهرا را دید و تشخیص درست مریضی اش را داد حالا هم شما کمک کنید این داروهای دست نخورده را پس بگیرید تا من بتوانم با پولش بچه ام را به بیمارستان ببرم. ما بقی اش هم خدا بزرگه.

مرد داروخانه چی هیچ نگفت و از اینکه با کنجکاویش باعث عذاب زن شده بود شرمنده شد. از پیش زن رفت و پس از مدتی با دسته ای اسکناس بازگشت و گفت: دکتر داروخانه به من سپردند که به شما بگویم اگر برای درمان زهرا باز هم نیاز به کمک داشتید روی ما حساب کنید.

زن که اینبار اشکانش را از سر شوق نمی توانست کنترل کند نگاهی قدر شناسانه به مرد کرد و از داروخانه بیرون رفت و مرد داروخانه چی زن را دید که وقتی پایش را از آخرین پله داروخانه بر زمین گذاشت سرش را به سوی آسمان برد و نفس تنگ حبس شده در سینه اش را به یکباره بیرون داد.

[ پنج شنبه 12 آبان 1390برچسب:, ] [ 10:49 ] [ negar ]

سلام بروبچ گل کارخاصی ندارم فقط میخوام بگم تو نظر سنجی شرکت کنید

[ چهار شنبه 11 آبان 1390برچسب:, ] [ 18:27 ] [ negar ]

چون میدونم نمیرین ادامه مطلب همه عکسارو توی صفحه اصلی میزارم

مثل اینکه خیلی خوابش میومده

اینقدر این قیافه مظلومشو دوستدارمI Love You

این کارو نکن تو رو خدا

جمعیت رو نگاه کنید بعد داداش من میگه ادام لامبرت طرفدار نداره

[ چهار شنبه 11 آبان 1390برچسب:, ] [ 11:45 ] [ negar ]

سلام بچه ها من الان  ناراحتم Crying 2

ادام لامبرت توی اون نظرسنجی که کدوم پسر جذاب تره با اختلاف 5 درصد دوم شد این خبربد بود

حالا خبر خوب ادام لامبرت تو نظرسنجیMTV O Music Awards آدام لمبرت برنده  ‘Must Follow Artist on Twitter’ شد ! (مربوط به اینکه چه کسی از هنرمندان رو باید در سایت توییتر Follow یا پیروی کنیم) از بین افراد مشهور زیر آدام لمبرت رای بیشتری آورد :

 

منبع

با تشکر از فرناز جون

[ چهار شنبه 11 آبان 1390برچسب:, ] [ 11:20 ] [ negar ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

سلام به وب من خوش اومدی من از این به بعد درباهی ادام لامبرت مینویسم اگه اهنگی از خواننده های دیگه خواستین برین به این ادرس movieboxes.vcp.ir/ در ضمن من از اوناییکه میان تو وب نظر نمیزارن بدم میاد
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 8
بازدید ماه : 295
بازدید کل : 15202
تعداد مطالب : 102
تعداد نظرات : 208
تعداد آنلاین : 1

User

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
Create your flash banner free online

فروش بک لینکطراحی سایت